حکایت آنان که تزویر می کنند
دانی حکایت آنان که تزویر میکنند؟ شب خواب غرب بینند و تعبیر میکنند
این قصه نقل چپ و راست نیست آنان به هفت رنگ تغییر میکنند
القابی از تجدّد و اصلاح میکشند بنگر مورخین چه تقریر میکنند
در جنبش عدالتخانه گر دیر رسند در انتهای واقعه تأثیر میکنند
گردون روزگار به رضاخان که میرسد تنویر فکر با نوک شمشیر میکنند
در انقلاب سرخ پابرهنهها بعضاً به حدّ کافیه تکبیر میکنند
هنگام جنگ به قول حسینی که شاعر است در کافههای شهر همه تنویر میکنند
در آسیاب توسعه له شد گرسنهها لیکن شکم برای ریاست سیر میکنند
خنجر به روی شیعه و اسلام میزنند در روزنامهها که تحریر میکنند
کج میروند در صراطهای مستقیم قرآن به رأی بادیه تفسیر میکنند
دانشگهی وسیله شود چو غائله هیجده روز گذشته از تیر میکنند
گاهی لقب دهند عالیجناب سرخ گاهی ز وی حمایت و تقدیر میکنند
وقت مذاکره با گرگ و روبهان سر را به رسم تواضع زیر میکنند
در کار بذل و بخشش امتیازها در اخذ حق خود چه تأخیر میکنند
با این که شماره میشوند به انگشت دست خود را درون قشر مدرن تکثیر میکنند
صندوق اگر به وفق مراد نیست کشور را هر روز به یک غائله درگیر میکنند
امسال هم به سان همیشه در تدارکاند نقشی بر آب دوباره تصویر میکنند
مردم برون پرده نشسته به چشم باز «تا خود درون پرده چه تدبیر میکنند»
پ.ن: بالاخره این روزا طبع شعر مون باز شد!