دربارهی جلیلی
با یادداشت های یک جلسه بحث دانشجویی، و مطالعه چند یادداشت و مصاحبه، این جزوه را آماده کردم که شامل پاسخ برخی اشکالات مطرح شده در مورد تواناییهای آقای جلیلی است. ضمن این که پیشنهاد می کنم جدا از این جزوه نقاط قوت و ضعف با هم دیده شود.
اشکال: رئیس جمهور باید کارآمد باشد. ایشان سابقه کار اجرایی ندارد و نمی تواند ریاست قوه اجرا را به عهده بگیرد. ایشان حداکثر مدیریت یک تیم شش نفره مذاکره کننده کرده است!
اشراف بر همه حوزهها در شورای امنیت
عموماً تصور از کارآمدی این شده است که کسی که از وزارت راه یا نیرو آمده کارآمد است! در حالی که اقتضای دبیر شورای امنیت ملی ایجاب میکند اشرافی بر همه کارهای اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، و فرهنگی داشته باشد.
کار امنیتی کاری است که باید در همه حوزهها تخصص داشت و اقدام کرد، به ویژه شورای امنیت ملی. مثلاً لاریجانی در مجلس، آماری که راجع به واردات چوب بستنی میدهد، به نقل از جلیلی میگوید. این و موارد دیگر نشان میدهد در شورای امنیت ملی به آمارهای خاص و مسائل کلان در حوزههای اقتصادی، سیاسی، و فرهنگی دسترسی دارند.
شورای عالی امنیت ملی نهادی است که مسئولی جمعبندی همه مسائل اساسی کشور است. یعنی مسئولی رصد و مونیتورینگ فضای کلی کشور است در همه حوزهها. هر موضوعی که به امنیت کشور برگردد شورا در آن ورود میکند و برایش تصمیم میگیرد. مثلا چون تحریمهای اقتصادی میتواند امنیت کشور را تحتالشعاع قرار دهد شورا به آن ورود پیدا میکند. یا مسئله هستهای همین طور.
اطلاعاتی دست اول به شورا وارد میشود بعد تجزیه و تحلیل میشود و بعد یک خروجی اطلاعاتی دارد که میشود مصوبه لازمالاجرای دستگاههای کشور. ما بارها شنیدیم که در فلان موضوع وقتی آمدند نظر حضرت آقا را خواستند گفتند ببینید نظر سعید جلیلی چیست. چرا؟ چون اطلاعات ریز و وسیع دست این آدم بوده.
گستردگی شورای امنیت ملی
شورای امنیت خیلی گستردهتر از وزارتهای مختلف، حتی وزارت کشور است. کافی است نمودار سازمانی شورای عالی امنیت ملی را با نمودار سازمانی وزارتخانه یا نهاد ریاست جمهوری مقایسه کنید. میبینید مسائلی که در شورای عالی امنیت ملی مطرح است به شدت پیچیده و در سطح بالا است.
فصل سیزدهم قانون اساسی به وظائف شورای عالی امنیت ملی اختصاص پیدا کرده است:
اصل یکصد و هفتاد و ششم: به منظور تأمین منافع ملی و پاسداری از انقلاب اسلامی و تمامیت ارضی و حاکمیت «شورای عالی امنیت ملی» به ریاست رئیس جمهور، با وظایف زیر تشکیل میگردد.
1. تعیین سیاستهای دفاعی- امنیتی کشور در محدوده سیاستهای کلی تعیینشده از طرف مقام رهبری.
2. هماهنگ نمودن فعالیتهای سیاسی، اطلاعاتی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی در ارتباط با تدابیر کلی دفاعی- امنیتی
3. بهرهگیری از امکانات مادی و معنوی کشور برای مقابله با تهدیدهای داخلی و خارجی.
اعضای شورا عبارتند از: رؤسای قوای سهگانه، رئیس ستاد فرماندهی کل نیروهای مسلح، مسئول امور برنامه و بودجه، دو نماینده به انتخاب مقام رهبری، حسب مورد وزیر مربوط و عالیترین مقام ارتش و سپاه.
شورای عالی امنیت ملی به تناسب وظایف خود شوراهای فرعی از قبیل شورای دفاع و شورای امنیت کشور تشکیل میدهد. ریاست هر یک از شوراهای فرعی با رئیس جمهور یا یکی از اعضای شورای عالی است که از طرف رئیس جمهور تعیین میشود. حدود اختیارات و وظایف شوراهای فرعی را قانون معین میکند و تشکیلات آنها به تصویب شورای عالی میرسد. مصوبات شورای عالی امنیت ملی پس از تأیید مقام رهبری قابل اجراست.
مصوبه شورا بر هر قانون دیگر مقدم است. رئیس جمهور یا رئیس قوه قضائیه نمیتواند بگوید من اجرا نمیکنم. چون یک جمعبندی بوده که الان مصلحت نظام این است و برای تأمین امنیت کشور این کارها باید انجام شد. از طرف دیگر مصوبات شورای عالی امنیت ملی مثل مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی یا دیگر مجموعههای غیرامنیتی نیست که افراد عادی بتوانند از آن اطلاع پیدا کنند. به خاطر همین برخی سؤالات در مورد تواناییهای آقای جلیلی برای آنها مطرح میشود که نمیشود در مورد خدمات آقای جلیلی به کشور به صورت مصداقی پاسخ گفت.
مدیریت بحران
از طرفی شورای عالی امنیت ملی «اتاق مدیریت بحران نظام» است. حالا وقتی میگویند سختترین درس مدیریت چیست، کسانی که اطلاع دارند میگویند «مدیریت بحران». چرا؟ چون مدیریت استراتژیک یک برنامه طولانیمدت روبرویت است و قدم به قدم جلو میروی به مشکل جدی برنمیخوری. مدیریت اجرایی هم به همچنین. مدیریت منابع انسانی باز همچنین. اینها همه هنرهای مدیر است ولی کمتر کسی است که مرد مدیریت بحران باشد که یک قسمت زیادی از آن تجربی است.
تفاوت نیروی اجرایی و مدیر اجرایی
یک تفاوتی هم هست بین نیروی اجرایی و مدیریت اجرایی که ظاهراً این دو با هم در جامعه خلط شده است. مدیریت اجرایی یعنی توانمندی جمعبندی کردن و پیگیری کردن و به اصطلاح مدیریت دانش و مدیریت نیروی انسانی که دارای مجموعه گستردهای است. لزوما به این معنی نیست که حتما کسی برود و خودش یک پروژه خاص را اجرا کرده باشد. این که مدیری برای مدیریت مجموعه تحت امرش باید خودش وارد میدان شود و پشتمیزنشین نباشد کاملاً کار درستی است که ما از جنگ و انقلاب آن را یاد گرفته ایم. اما مدیر نباید در تصمیمات حوزه مدیران خود دخالت کند و از آنها سلب اختیار کند و به جای آنها تصمیم بگیرد.
درک عمیق از مشکلات سیستم اداری
بسیاری از مسئولین جمهوری اسلامی و اعضای دولت تا به حال این گونه بوده اند که از شکم مادرشان مسئول به دنیا آمده اند. ولی احمدینژاد رزومه معقولی داشت که زمانی بخشدار، بعد فرماندار، و بعد استاندار بوده و بعد هم شهردار کلانشهر شده. ولی باز هم همیشه سابقه مدیریتی احمدینژاد در حد یک استان خلاصه میشده. ما برای امروز نیاز به مدیری داریم که اولاً نظام بروکراتیک فرسوده کشور را بشناسد و ثانیاً در موقعیت کلانی قرار گرفته باشد که مسائل کشور را از یک جایگاه بالا رصد کرده باشد. سعید جلیلی دقیقاًً چنین آدمی است.
جمله جالبی در مورد سیستم دولتی دارد. میگوید ساختار بروکراتیک کشور شبیه لولههای فرسودهای است که نشتی دارد. آب قرار است به انتهای لوله برسد اما عملاً به علت نشتی چیزی به آخر نمیرسد.
از ایشان نقل میشود «کار در سیستم دولتی مثل این است که بخواهی در قیر شنا کنی. به قاعده 100 متر زور میزنی ولی به اندازه یک میلیمتر جلو میروی.» این حرفها را چه کسی میتواند بزند؟ کسی که در ساختار دولتی کار کرده باشد و برای اهداف عالی نظام و انقلاب عرق ریخته باشد. وگرنه من خیلی از مدیرانی را میشناسم که کاملاً موافق این سیستم فرسوده هستند. چرا؟ چون اگر سیستم پویا باشد آنها هم مجبور میشوند متناسب با آن کار کنند و خدمت کنند.
یا در جای دیگر دکتر جلیلی گفته است که دولت، یعنی سیستم دولتی، جلوی نیروی عظیم مردم را گرفته است. کسی میتواند چنین حرفهایی بزند که فهمیده باشد کار اجرایی و مدیر اجرایی در این مملکت یعنی چه.
کار اجرایی داشته است
ضمن این که سابقه اجرایی هم داشته است: قبل از شورای عالی امنیت ملی، رایزن فرهنگی، رئیس اداره بازرسی وزارت خارجه از 71 تا 77، مدیر بررسیهای جاری دفتر رهبر انقلاب، و معاون اروپا و امریکای وزارت خارجه بوده است.
اشکال: ایشان فقط در زمینه امور خارجه فعالیت داشته است. در حالی که در شرایط کنونی اولویت اول اقتصاد است و نیز در مسائل دیگر ایشان تخصص ندارند. بنابراین کسی لازم است رئیس جمهور شود که سابقه اقتصادی و فرهنگی هم داشته باشد.
درست نیست کسی در همه زمینههای اقتصاد، سلامت، و خارجه فعالیت داشته باشد. زیرا هیچ کس پیدا نمیشود همه تخصصها را با هم داشته باشد و چنین کسی اقلاً یکی از مسئولیتها را به درستی نمیتواند انجام دهد. دکتر جلیلی یکی از مسئولینی در جمهوری اسلامی است که سیر پیشرفت و مناصبی که به دست آورده است، روی قاعده و اصول است. یعنی تحصیلاتش در حوزه علوم سیاسی و اسلام است، و سپس به وزارت خارجه میرود تا این که به شورای امنیت ملی میرسد. بلکه چیزی که ملاک است این است که در همه زمینهها اشراف و دید داشته باشد که بحث شد شورای امنیت ملی بهترین جایگاه برای دستیافتن به این اشراف میباشد.
اشکال: بسیاری از نامزدها از ماه ها قبل برنامه تدوین کرده اند، ولی ایشان دیر تصمیم گرفتند اعلام نامزدی کنند و برنامه ای هم وقت نکرده اند تدوین کنند.
نکته اول این که الان در کشور برنامههای بالادستی و بسیاری از برنامههای میاندستی هم تنظیم شده است. فقط باید کم و بیش اجرا شود.
نکته دوم این که این طور هم نبوده که ایشان تابهحال در فکر این نبوده که رئیس جمهور شود و حالا ناگهان به فکر افتاده است. ایشان از 2 سال پیش این دغدغه را داشته که رئیس جمهور بشود یا نشود. و همینطور در مورد برنامه، افرادی مثل زریباف و زاهدیوفا داشتند روی برنامه کار میکردند.
اشکال: بسیاری از نامزدهای دیگر قبلاً در جاهایی که مشغول به کار بودند تیمی از افراد دارند که در سمت ریاست جمهوری می تواند به آن ها در انتخاب کابینه و سمت ها کمک کند. در حالی که دکتر جلیلی این گونه نیست.
در مناصب قبلی و همین شورای امنیت که ایشان کار میکرده اند، بسیاری از آدمها مثل میرکاظمی در حوزه اقتصادی، صفار هرندی در حوزه فرهنگ، و بذرپاش در مقاطع مختلف تیم جلیلی بوده اند.
نکته دیگر این که تیم و تشکیلات بسته انتهایش میشود مافیا. خاطرهای نقل میکنند که یکی از سیاسیهای دانشگاه – که بعدها نماینده جنجالی مجلس شد – وقتی سعید رئیس بازرسی وزارت خارجه بود، چو انداخته بود که تو تیمت بسته است! منظورش این بود که چرا نمیآیی تیم تشکیل بدهی و بچهها باشند و دور هم باشیم و پستها را قبضه کنیم و ... . آقای جلیلی جواب داده بود: «آدمها اول میگویند برای پیشبرد انقلاب باید با هم باشیم و بعد تبدیل به باند میشوند». باند یعنی انحصار یک کاندید در اختیار چند نفر. ما اتفاقاً نقطه قوت جلیلی را این میدانیم که این آدم باند ندارد. یعنی کسی دور و برش باشد که برایش چک سفید کشیده باشد.
تیم داشتن یعنی این که هر کسی که حرف جدی برای حل مسائل اصلی کشور داشت بتواند با مجموعه ریاست جمهوری حرفش را مطرح کند و اگر یک بسته سیاستی خوب ارائه داد آن بستهاش مثلا در حوزه اقتصاد مقاومتی بشود مبنای کار. نه این که شما عدهای را دور و بر خودت جمع کنی و اسمش را هم بگذاری تیم.
حالا بگذریم در همین شش سالی که دکتر جلیلی در سمت دبیری شورا بود شما ببینید چهقدر افراد زیادی از همه تفکرها به دبیرخانه شورا میآمدند و اگر حرف جدی داشتند حرفشان شنیده میشد.
اشکال: آقای جلیلی به خاطر جانبازیاش توان لازم برای کار کردن در سطح ریاست جمهوری را ندارد.
سعید جلیلی اگر قوه جسمی کارهای این تیپی را نداشت، اصلاً دبیری شورای ولایت فقیه را نمیپذیرفت. بعد از دیدبانی لشگر خراسان هم برنمیگردد دانشگاه امام صادق و بگوید کاری از من جانباز برنمیآید؛ میرود در واحد تدارکات لشگر و مشغول میشود. الان هم شما بروید بررسی کنید در روز چند ساعت کار میکند.
برخی نقاط قوت
گفتمان جامع و عمق نظری مبتنی بر اندیشه اسلامی
اختیارات رئیس جمهور خیلی بالا است. پس گفتمانش خیلی مهم است. کارآمدی هم یکی از ملاکهای رئیس جمهور است، اما ملاک اگر فقط کارآمدی باشد، ممکن است ژاپن اسلامی بسازد. ضمن این که توضیح خواهیم داد ایشان ملاک کارآمدی را نیز دارند.
ویژگی مهمی که باید در مورد دکتر جلیلی لحاظ بکنیم، برخورداری از یک عمق نظری مبتنی بر اندیشه معارف اسلامی، شناخت انقلاب اسلامی و شناخت تاریخ است که به سابقه تحصیلی ایشان برمی گردد و این یکی از نقاط مهم قوت است که در جهان معاصر میتواند موجود باشد. شناختی که دکتر جلیلی از نحوه عمل نظام جهانی امروز و جایگاه رسانه ها در آن دارند و پایبندی که ایشان به اصول انقلاب دارند، و این ویژگی که ایشان از نسلی هستند که در دوران جوانی انقلاب اسلامی را با گوشت و پوست و خون درک کرده و در جهت رشد و تثبیت آن کوشیدهاند، ویژگی هایی است که برای رییس جمهور آینده خیلی مهم باشد.
ضمن این که تا کنون هر دولتی یک گفتمان (سازندگی، آزادی، عدالت، ...) را به عنوان شعار انتخاب و از بقیه گفتمانها غفلت میکرد. الان دیگر زمان تمرکز روی یک گفتمان گذشته است، باید روی همه گفتمانها همزمان تأکید کرد. جلیلی میگوید باید همه گفتمانها را با هم دنبال کرد.
ساده زیستی و تواضع
وی که در زندگی شخصی به پرکاری و سادهزیستی شهرت دارد، تا پاسی از شب در جهت تقویت دیپلماسی کشور تلاش میکند و مورد اعتماد رهبر انقلاب حوزه سیاست خارجی و داخلی است. مشهور است که او سوار بر پراید مشکی شخصی میشود و حتی مسئولیت دبیر شورای عالی امنیت ملی و مسئولیت مذاکرات هستهای با غرب نیز این سبک زندگی او را تغییر نداده است.
مجدی حسین روزنامهنگار مشهور مصری درباره دیدارش با سعید جلیلی میگوید:
»علیرغم سفید شدن موی سرش به نظر نمیرسید که وی سن زیادی داشته باشد. (شاید بین ۴۵ تا ۵۵) رفتار او با من بسیار متواضعانه بود و گویی احساس نمیکردم که با یک مسئول بلند پایه یک کشور قدرتمند در حال گفتگو هستم. به طور خلاصه بگویم که در تمامی زمینههای منطقهای و بینالمللی با یکدیگر متفق القول بودیم.
در پایان نیز دکتر جلیلی اصرار کرد که تا درب ورودی ساختمان و مقابل ماشین مرا مشایعت کند (این به معنای دهها پله پیاده آمدن تا پایین ساختمان بود) هر چند سعی کردم او را منصرف کنم اما بیفایده بود و ما گفتگوهای خودمان را تا بدرقه من تا درب ماشین ادامه دادیم. در طول پایین آمدن از پلهها احساس کردم کمی راه رفتن دکتر جلیلی غیرعادی به نظر میرسد. هنگامی که به ماشین سوار شدم از همراهم در این مورد پرسیدم که وی گفت دکتر جلیلی پای راست خود را در جنگ با عراق از دست داده است که این قضیه باعث شرمندگی من در قبول مشایعت وی از دفترش تا ماشین شد.«
جلیلی در مهرماه ۸۶ پس از استعفای علی لاریجانی به سمت دبیر شورای عالی امنیت ملی منصوب شد. اما آنچه امروز صحبت از این دیپلمات جوان و متعهد انقلاب را بر سر زبانها انداخته است، اداره هوشمندانه، مقتدرانه و متعهدانه پرونده هستهای و نحوه مذاکره او و تیم همراهش در مواجهه با کشورهای ۱+۵ بود.
مقید به رعایت وقت قانونی تبلیغات
تبلیغات نامزدها قبل از 2 خرداد 92 غیرقانونی است. و جلیلی جزء معدود نامزدهایی است که به این موضوع حساس است و عمل میکند. در حالی که بقیه نامزدها از همایشهای تبلیغاتی تا جلساتی که دعوت میشوند و سخنرانی میکنند – از جمله دعوت گروههای دانشجویی که با این که مفید است، اما غیرقانونی است – در حال کار تبلیغاتی هستند.
عقد اخوت با کسی نبسته
سعید جلیلی در مدیریتاش چندتا ویژگی دارد. اولاً با هیچکس عقد اخوت نبسته است. یعنی دکتر علی باقری هم که بیست و چهار ساعت با او است نمیتواند ادعا بکند بگوید سعید جلیلی فردا اگر مشکلی پیش آمد حاضر است سر من هزینه بدهد.
میدانید یکی از شاگردان نزدیک به دکتر جلیلی که انتقاداتی علیه یکی از مسئولان مطرح کرده بود برایش حکم بریدند. شما ببینید دکتر جلیلی کوچکترین اقدامی برای دفاع از نزدیکانش که واقعاً هم در حق او ظلم شده بود انجام داد؟ صرفاً گفت طبق قوانین برخورد بشود.