دفتر بی‌معنی

این خرقــه که من دارم در رهــن شــراب اولی وین دفـــتر بی‌مــعـنی غــرق می نــاب اولی

دفتر بی‌معنی

این خرقــه که من دارم در رهــن شــراب اولی وین دفـــتر بی‌مــعـنی غــرق می نــاب اولی

بنده ی خدا ...
حسین فرقانی
دانشجوی مهندسی کامپیوتر هستم!

۰۴
شهریور
دقت کردید این روزا تو رسانه هایی که مدعی اعتدال اند، فقط دو کلیدواژه اعتدال و افراط دیده میشه؟ نمی کنن اقلا دو تا نقد هم به تفریط وارد کنند ما خیال کنیم تفریطی نیستند! :)



امروز تفریط همون قدر خطرناکه که افراط. اگه تا حالا به زعم خودشون افراطیون سر کار بودند، حالا اطراف به اصطلاح اعتدالیون رو، تفریطیون گرفتند! اگه اعتقاد دارید 8 سال دوران اصلاحات «افراط» به شکل بی دینی و سکولاریزه کردن حکومت اسلامی اجرا شد که تفریط در اون چیزی هست که شما ادعای اعتدالش رو دارید، پس چرا از تفریط اعلام برائت نمی کنید؟ این که بگیم «برای این فقط حرف از افراط زده میشه که افراط در رأس قدرت بوده و تفریط نبوده، بنابراین خطر افراط بیشتره» باید بگم غلط ترین توجیه ه، چون:

1. در حال حاضر اطراف دولت کنونی و برخی وزرای اعلام شده جزء همون تفریطی ها بودند. خود رأی آقای روحانی حاصل ائتلاف به اصطلاح «اعتدال» و به اصطلاح «تفریط» هست. آقای عارف که نماینده جریان «تفریط» هستند، با پادرمیونی خاتمی که نماد جریان تفریط هست، کنار رفتند و حالا بر فرض سهم نمیخوان و کناری نشستند و بی مزد و منت نگاه می کنند، ولی سلب تکلیف برای مشخص کردن مسیر و جریان شما نمی کنه!

2. اگه به قول خودتون در این 8 سال افراط شده، انسان به طور طبیعی بعد از هر افراطی مستعد تفریط هست! باید تضمین بشه که شما واقعاً اهل اعتدال هستید. راه تضمین هم اینه که اهداف معتدل معرفی کنید. اهداف معتدل هم دو مرز داره:
      الف) مرز با افراط
       ب) مرز با تفریط
مگر نه جاده ای ه که یک طرفش گاردریل داره، و طرف دیگه اش بازه به سنگلاخای بیابون، طوری که هر راننده ای رو سر هر پیچی به سمت چپ به سنگلاخ میکشونه!

فقط به عنوان مشتی نمونه خروار ...
۲۴
تیر

۲۴
خرداد
میخواستم یه مقایسه ای بین جلیلی و قالیباف بکنم تا ببینیم کدوم اصلح ه.

حدس می زنم خیلیا به این خاطر نمیخوان به جلیلی رأی بدید که شبیه احمدی نژاده و میترسند مثل احمدی نژاد بد از آب دربیاد و اینا. به همین خاطر اول جلیلی رو با احمدی نژاد مقایسه میکنم، بعد با قالیباف.


قسمت اول: بررسی ویژگی های احمدی نژاد در جلیلی و قالیباف

بذارید قدم به قدم بریم جلو.
یه گزاره ای مطرح میشه: «نباید به کسی رأی بدیم که مثل احمدی نژاد باشه.»
این جمله ناقصه، چون احمدی نژاد خوبی ها و بدی هایی داره. باید بگیم:
«نباید به کسی رأی بدیم که بدی های احمدی نژاد رو داشته باشه.»
درست؟
نکته‌ی آخر: این را همه بدانند که آنچه ما برای رئیس‌جمهور آینده نیاز داریم، عبارت است از امتیازاتی که امروز وجود دارد، منهای ضعفهائی که وجود دارد. این را همه توجه کنند؛ رئیس‌جمهورِ هر دوره‌ای باید امتیازات کسبی و ممکن‌‌الحصول رئیس‌جمهور قبلی را داشته باشد، ضعفهای او را نداشته باشد. هر کسی بالاخره نقاط قوّتی دارد و نقاط ضعفی دارد. رؤسای جمهور ــ چه رئیس‌جمهور امروز، چه رئیس‌جمهور فردا ــ نقاط قوّتی دارند و نقاط ضعفی هم دارند. همه‌ی ما همین جوریم؛ نقاط قوّتی داریم، نقاط ضعفی داریم. آن چیزهائی که امروز برای دولت و برای رئیس‌جمهور نقاط قوّت محسوب میشود، اینها باید در رئیس‌جمهور بعدی وجود داشته‌ باشد، اینها را باید در خود تأمین کند؛ آن چیزهائی که امروز نقاط ضعف شناخته میشود ــ که ممکن است شما بگوئید، من بگویم، دیگری بگوید ــ این نقاط ضعف را باید از خود دور کند. یعنی ما در سلسله‌‌ی دولتهائی که پشت سر هم می‌آیند، باید رو به پیشرفت باشیم، رو به تعالی و تکامل باشیم، تدریجاً بهترینهای خودمان را بفرستیم؛ (بیانات در حرم مطهر رضوی ۱۳۹۲/۰۱/۰۱)

حالا ببینیم:
1. نقاط قوت و ضعف احمدی نژاد و دولتش چی بود؟
2. هر کدوم از نقاط قوت و ضعف توی جلیلی هست یا نه؟
۱۵
خرداد

بعد از بحث های پیش آمده در مورد پرونده هسته ای و دعوای روحانی - جلیلی، یا به عقیده دیگری سازش - مقاومت، این سؤال در ذهن بعضی پیش آمد که چه طور می شود رهبر دو موضع گیری متناقض در مورد عملکرد مذاکرات زمان آقای روحانی دارد؟! یکی در مستند جلیلی پخش می شود، آن یکی در مستند روحانی و هر دو درست اند! یک بار همه صحبت های آقا را کنار هم قرار دادم و دیدم اگر جامع نگاه کنیم، تناقضی وجود ندارد. خواهشاً با دقت بخوانید:


۱۵
خرداد

از همه 8 نامزد در مناظره فرهنگی- اجتماعی، نقاط مثبت و منفی‌ای به زعم خودم درآوردم که بتوانیم آن‌ها را ارزیابی کنیم. سعی کردم نقاط جامع باشد و جبهه‌گیری‌های ذهنی‌ام را نسبت به افراد دخیل نکنم.

غرضی

 سؤال‌هایی اکثراً کوتاه می‌پرسید که خیلی صحبت ارائه‌کننده را نقض نمی‌کرد و جوابش هم بعضاً بدیهی بود. برداشتم این بود که گاهی وقت‌ها صحبت شخص ارائه‌کننده را متوجه نشده.
 اشاره درستی به مقاومت مردم از فرهنگ خود کرد، درست است حکومت نمی‌تواند فرهنگ ناسازگار را به راحتی بر مرد تحمیل کند، ولی ...
اشاره‌ای نکرد که حکومت هم در فرهنگ اثر دارد: مثل تزریق فساد در پهلوی، یا تزریق تجمل و اشرافی‌گری در دولت سازندگی. الناس علی دین ملوکهم.
اشتباه دیگر ایشان این است که گفت «دولت‌ها باید تابع فرهنگ عامه باشند». این تفکر با اسلام نمی‌سازد. چون ممکن است فرهنگ عامه دارای اشکالاتی مثل سبک زندگی و ... باشد و حکومت باید اصلاح کند یا اقلاً زمینه را فراهم کند. اسلام هم می‌دانید همتش رفع خرافات جاهلی از شبه‌جزیره عربستان بود.
آموزش و پرورش رضاخانی و فرهنگ محفوظات که اشاره کرد، خوب بود.
به طور کلی عوامانه و کوچه بازاری استدلال می‌کند، هرچند اصل تفکرش خیلی جاها درست است. این فرق دارد با به زبان مردم حرف زدن که اتفاقاً ویژگی امام خمینی و نقطه مثبت احمدی‌نژاد بود. برداشتم این است که طرز مدیریتش هم عوامانه و کوچه بازاری باشد.

۰۸
خرداد

با یادداشت های یک جلسه بحث دانشجویی، و مطالعه چند یادداشت و مصاحبه، این جزوه را آماده کردم که شامل پاسخ برخی اشکالات مطرح شده در مورد توانایی‌های آقای جلیلی است. ضمن این که پیشنهاد می کنم جدا از این جزوه نقاط قوت و ضعف با هم دیده شود.



اشکال: رئیس جمهور باید کارآمد باشد. ایشان سابقه کار اجرایی ندارد و نمی تواند ریاست قوه اجرا را به عهده بگیرد. ایشان حداکثر مدیریت یک تیم شش نفره مذاکره کننده کرده است!

اشراف بر همه حوزه‌ها در شورای امنیت

عموماً تصور از کارآمدی این شده است که کسی که از وزارت راه یا نیرو آمده کارآمد است! در حالی که اقتضای دبیر شورای امنیت ملی ایجاب می‌کند اشرافی بر همه کارهای اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، و فرهنگی داشته باشد.
کار امنیتی کاری است که باید در همه حوزه‌ها تخصص داشت و اقدام کرد، به ویژه شورای امنیت ملی. مثلاً لاریجانی در مجلس، آماری که راجع به واردات چوب بستنی می‌دهد، به نقل از جلیلی می‌گوید. این و موارد دیگر نشان می‌دهد در شورای امنیت ملی به آمارهای خاص و مسائل کلان در حوزه‌های اقتصادی، سیاسی، و فرهنگی دسترسی دارند.
شورای عالی امنیت ملی نهادی است که مسئولی جمع‌بندی همه مسائل اساسی کشور است. یعنی مسئولی رصد و مونیتورینگ فضای کلی کشور است در همه حوزه‌ها. هر موضوعی که به امنیت کشور برگردد شورا در آن ورود می‌کند و برایش تصمیم می‌گیرد. مثلا چون تحریم‌های اقتصادی می‌تواند امنیت کشور را تحت‌الشعاع قرار دهد شورا به آن ورود پیدا می‌کند. یا مسئله هسته‌ای همین طور.
اطلاعاتی دست اول به شورا وارد می‌شود بعد تجزیه و تحلیل می‌شود و بعد یک خروجی اطلاعاتی دارد که می‌شود مصوبه لازم‌الاجرای دستگاه‌های کشور. ما بارها شنیدیم که در فلان موضوع وقتی آمدند نظر حضرت آقا را خواستند گفتند ببینید نظر سعید جلیلی چیست. چرا؟ چون اطلاعات ریز و وسیع دست این آدم بوده.

۲۰
ارديبهشت

تلویزیون را که روشن کردم دیدم بنده خدایی داشت می‌گفت: «الان که چند روز از ثبت‌نام گذشته می‌بینیم هنوز شور و نشاط نیست! هنوز اشخاص اصلی ثبت‌نام نکرده‌اند. این تیم پرسپولیس و استقلال است که اگر بازی داشته باشند، مردم به ورزشگاه آزادی می‌آیند، نه تیم‌های دسته چندم شهرستانی!».
البته مجری و مهمان دیگر برنامه ما را آرزو به دل نگذاشتند و به ایشان اسامی تراکتورسازی و سپاهان را یادآور شدند. ولی با خودم که فکر کردم دیدم این حرف را قبلاً خیلی جاهای دیگر هم شنیده‌ام! این‌که:


فقط اگر نامزد مورد نظر ما رأی بیاورد، انتخابات سالم برگزار شده، در غیر این صورت تقلب شده.
فقط آن کسی که تهرانی‌ها به او رأی می‌دهند، لیاقت رئیس جمهوری دارد، نه آن که شهرستانی‌ها و روستایی‌ها.
فقط اگر حزب مورد نظر ما در انتخابات مجلس شرکت کند، انتخابات پرشور است، و الا نه.
فقط اگر شخص مورد نظر ما تأیید صلاحیت شود، انتخابات آزاد است و الا نه.
فقط دولت مورد نظر ما نقطه قوت دارد، بقیه دولت‌ها سراسر نقطه ضعف اند.
فقط اگر فرد مورد نظر ما بیاید نامزد شود، انتخابات پرشور است، و الا سوت و کورترین انتخابات تاریخ ایران است. اصلاً منظور آقا از حماسه سیاسی همین آمدن شخص مورد نظر است! این جمله آخر که گفتم واقعاً یک بنده خدایی گفته ها! تعجب نکنید.


خلاصه این «فقط اگر»ها تبدیل به یک بیماری شده است. لذا اگر کسی دوای این بیماری را می‌داند، لطفاً زودتر اطلاع دهد تا ملتی را از نگرانی درآورد.


با تشکر

۲۰
ارديبهشت

کاروانی سوی پاستور می‌برد تشریف را                  کاروان آهسته رو حس می‌کنم تکلیف را

من چه دارم کمتر از آنان که نامزد می‌شوند؟         وعده دارم، پول دارم، هم کت و هم کیف را

ائتلافی می‌کنم با جمع و تفریق و جواب                   هر که باشد غیر من بر هم زنم تألیف را

گر صلاحیت ندارم خرده بر مسکین مگیر                     باز می‌کن ای برادر هر دو سوی قیف را

دستمالم گر کثیف است از فساد اقتصاد               با خود آوردم به جایش کیسه و هم لیف را

گفتمانم چون عدالت، توسعه، آزادی است                عالمی از من کند تمجید و هم تعریف را

تیره سازم تا نماند نقطه‌ای جز من سفید                  چاره سازم بر رقیبان تهمت و تضعیف را

در همایش‌های پرشورم جوان شرکت کند                      بعد از آن بازدید از نظمیّه و توقیف را

من که خود بازیگرم پس فیلم تبلیغی چرا؟        ساز یاران، رقص من، می‌سازم این تصنیف را

گر ریاست سهم من شد یا نشد هم لااقل            لایق مجلس که هستم! بذل کن تخفیف را

از قفای کاروان تا جا نمانم بنده هم                         رفع زحمت می‌کنم، کوته کنم توصیف را


۱۱
ارديبهشت


دانی حکایت آنان که تزویر می‌کنند؟                           شب خواب غرب بینند و تعبیر می‌کنند

این قصه نقل چپ و راست نیست                                      آنان به هفت رنگ تغییر می‌کنند

القابی از تجدّد و اصلاح می‌کشند                                        بنگر مورخین چه تقریر می‌کنند

در جنبش عدالتخانه گر دیر رسند                                           در انتهای واقعه تأثیر می‌کنند

گردون روزگار به رضاخان که می‌رسد                                تنویر فکر با نوک شمشیر می‌کنند

در انقلاب سرخ پابرهنه‌ها                                                 بعضاً به حدّ کافیه تکبیر می‌کنند

هنگام جنگ به قول حسینی که شاعر است                 در کافه‌های شهر همه تنویر می‌کنند

در آسیاب توسعه له شد گرسنه‌ها                            لیکن شکم برای ریاست سیر می‌کنند

خنجر به روی شیعه و اسلام می‌زنند                                   در روزنامه‌ها که تحریر می‌کنند

کج می‌روند در صراط‌های مستقیم                                   قرآن به رأی بادیه تفسیر می‌کنند

دانشگهی وسیله شود چو غائله                                     هیجده روز گذشته از تیر می‌کنند

گاهی لقب دهند عالی‌جناب سرخ                                گاهی ز وی حمایت و تقدیر می‌کنند

وقت مذاکره با گرگ و روبهان                                            سر را به رسم تواضع زیر می‌کنند

در کار بذل و بخشش امتیازها                                        در اخذ حق خود چه تأخیر می‌کنند

با این که شماره می‌شوند به انگشت دست                خود را درون قشر مدرن تکثیر می‌کنند

صندوق اگر به وفق مراد نیست کشور را                           هر روز به یک غائله درگیر می‌کنند

امسال هم به سان همیشه در تدارک‌اند                         نقشی بر آب دوباره تصویر می‌کنند

مردم برون پرده نشسته به چشم باز                          «تا خود درون پرده چه تدبیر می‌کنند»


پ.ن: بالاخره این روزا طبع شعر مون باز شد!

۰۶
بهمن

گزاره‌ای که این روزها ممکن است مطرح شود این است که «دغدغه انتخابات آزاد حرف درستی است که توسط اصلاح‌طلبان گفته می‌شود، اما رسانه‌های بیگانه هم دارند از فرصت سوء استفاده می‌کنند و ما کاری به کار آن‌ها نداریم». همچنین در مقابل این گزاره که «وقتی دشمنان از شما حمایت کردند و از کار شما خوش‌شان آمد، معلوم است راه را اشتباه می‌روید»، این گزاره ممکن است مطرح شود که «عمل ما در اعتراض به عمل اشتباهی است که حکومت انجام می‌دهد. حمایت کردن رسانه‌های خارجی از اعتراض ما برای ماهی گرفتن‌شان از آب گل‌آلود است. در واقع آتوی اصلی را حکومت به آن‌ها داده است».